معماری و مُد؛ دو جهان، یک زبان مشترک
معماری و مُد سالهاست که از مرزهای سنتی خود عبور کرده و به زبان مشترکی برای بیان هویت، نوآوری و زیباشناسی تبدیل شدهاند. پیوند این دو حوزه زمانی معنا پیدا میکند که فرم، متریال و سازوکار ساخت در هر دو بهعنوان ابزار تولید فرهنگ دیده شود. بسیاری از معماران امروز، ورود به دنیای مُد را نه یک تجربه جانبی، بلکه گسترش طبیعی قلمرو طراحی میدانند؛ قلمرویی که در آن لباس، همچون یک پاویون کوچک، حامل فضا، ریتم و تکنولوژی است. پنج چهرهی مهم این جریان زاها حدید، پیتر مارینو، هسیموتو کِنگو (طراح ژاپنی مد–معماری)، ریک اوونز و ایریس ونهرپن – هر کدام مسیر ویژهای را برای پیوند معماری و مُد خلق کردهاند.
زاها حدید؛ فرم سیال در مقیاس بدن
«زاها حدید» معماری است که خطوط سیال پروژههایش را به اندازهی یک سازه کوچک روی بدن انسان منتقل کرد. منبع ایدههای او، هندسههای دفرمه و پویایی شهری است؛ جایی که فرم قبل از آنکه یک عملکرد باشد، تجربهای فیزیکی محسوب میشود. زاها حدید در همکاری با برندهایی چون جواهرسازیها و کفشسازان پیشرو، نشان داد که چگونه میتوان الگوریتمهای معماری را در ابعاد میکرو تکرار کرد، بدون اینکه اصالت فرم از بین برود. تفاوت کار او در این است که طراحی مد را همانند طراحی یک بنا میدید: با سازه، پوسته، ریختشناسی و پایانبندی متریال. این روش باعث شد آثارش هم خلاقانه باشند و هم در چارچوب تولید واقعی و پایدار قرار بگیرند.
پیتر مارینو؛ معمار برندهای لوکس
«پیتر مارینو» یکی از معدود معمارانی است که فهم عمیقی از دنیای مد لوکس دارد. او فروشگاهها و فضاهای نمایش برندهای جهانی را همچون معماریِ یک لباس میبیند: پوستی که هویت برند را در خود حمل میکند. مارینو برای طراحی به سراغ تاریخ، هنر معاصر و ماهیت متریال میرود و به همین دلیل فضاهایش در کنار زیبایی، لایهای از روایت دارند. تفاوت نگاهش در این است که ایده معماری را بر اساس «هویت برند» تبدیل به فرم میکند، نه بر اساس فرمسازی صرف. او ایدهها را از تحلیل رفتار خریدار، نور، مسیر گردش و حس لمسی متریال استخراج میکند؛ و همین باعث میشود فضاهایش پایدار، اقتصادی و بسیار تأثیرگذار باشند.
هسیموتو کِنگو؛ لباس بهعنوان معماری نرم
«هسیموتو کِنگو» طراح ژاپنیای است که مرز میان معماری، مُد و هنر پوشیدنی را حذف کرده است. او معتقد است لباس یک «معماری نرم» است؛ ساختاری که از طریق تا، برش، مدولاریتی و اتصال، همان منطقی را دنبال میکند که یک پاویون یا سازه موقت دارد. منبع الهام او طبیعت، اوریگامی و سازههای سبک ژاپنی است. تفاوت نگاه او در این است که فرم نهایی محصول، نتیجهی فرآیند ساخت است، نه برعکس؛ یعنی ایده از تکنیک تولید شکل میگیرد. همین نگاه باعث میشود آثار او با حداقل متریال، بیشترین کیفیت فضایی و پایداری را داشته باشند.
ریک اوونز و ایریس ونهرپن؛ معماریِ رادیکال بر بدن
«ریک اوونز» و «ایریس ونهرپن» دو چهرهای هستند که معماری را به قلمروی رادیکال مُد وارد کردهاند. اوونز فرمهای حجیم، مینیمال و سنگین را از معماری بروتالیست الهام میگیرد و آنها را در لباسهایی تبدیل میکند که همچون تندیس حرکت میکنند. در مقابل، ونهرپن از فناوری پرینت سهبعدی، سازههای فوقسبک و هندسه محاسباتی استفاده میکند تا لباسهایی خلق کند که بیشتر شبیه سازههای معلق یا پاویونهای کوچکاند. تفاوت نگاه این دو در نوع برخورد با متریال است: اوونز از مصالح خام و سنگین الهام میگیرد و ونهرپن از فناوری و سازههای آیندهگرا. هر دو در نهایت ایده را با روش ساخت پایدار کاهش دورریز، متریال سبک، و تولید محدود – به محصول قابلعرضه تبدیل میکنند.
Architecture and Fashion: Two Disciplines, One Shared Language
Architecture and fashion have increasingly merged into a unified cultural language where form, material, and fabrication define identity. This intersection becomes meaningful when both fields are seen as cultural producers that shape the way we inhabit space whether in a building or on the body. Five leading figures Zaha Hadid, Peter Marino, Kengo Hashimoto, Rick Owens, and Iris van Herpen demonstrate how architects and designers reinterpret spatial ideas at the scale of fashion
Zaha Hadid: Fluid Geometry on the Body
Zaha Hadid translated her architectural language of fluid, deformed geometries into wearable forms. Her ideas stem from urban dynamics, parametric systems, and spatial motion. She approached fashion the same way she approached architecture: with structure, skin, materiality, and fabrication as a complete system. This method made her fashion collaborations both visionary and technically feasible, proving that architectural logic can operate successfully at the scale of the human body
Peter Marino: Architect of Luxury Narratives
Peter Marino brings a deep understanding of luxury fashion into his architectural work. For him, a boutique is a wearable architecture an envelope that carries brand identity. His inspiration comes from art history, contemporary culture, and the tactile experience of materials. Marino’s differentiation lies in translating brand narratives into spatial form, turning ideas into durable, functional, and commercially powerful environments
Kengo Hashimoto: Soft Architecture and Wearable Structures
Kengo Hashimoto views clothing as “soft architecture,” shaped through folding, modularity, and structural logic. His design philosophy is rooted in Japanese craft, origami, and lightweight construction. Unlike others who begin with shape, Hashimoto begins with process allowing the technique to generate the final form. This leads to sustainable and material-efficient results
Rick Owens & Iris van Herpen: Radical Architectural Bodies
Rick Owens and Iris van Herpen redefine fashion as spatial sculpture. Owens draws from Brutalist architecture, creating monumental silhouettes, while van Herpen uses computational design, 3D printing, and ultra-light structures. Though their methods differ one raw and monolithic, the other futuristic and ethereal they share a commitment to sustainable fabrication and limited production, transforming architectural concepts into wearable art






دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید!